سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام خدمت شما روزه داران گرامی
ان شالله نماز و روزه هاتون مورد قبول حق قرار گرفته باشد
از اونجایی که امروز سه شنبه هست برآن شدیم که یادآوری کنیم که چطور باید منتظر آقا باشیم؟
به همین سبب داستان زیر رو ازحاج محمد اسماعیل دولابی که در تعبیری زیبا از وظایف منتظران در دوران غیبت گفته اند را آورده ایم...
باهم این داستان رو میخونیم...
پدری چهار تا بچه های خودش رو گذاشت توی اتاق و گفت این جا ها رو مرتب کنید تا من برگردم. می خواست ببینه کی چی کار می کنه خودش هم رفت پشت پرده و از اون جا نگاه می کرد می دید کی چه می کنه، بعد همرو می نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کنه برای خودش و ی برآوردی داشته باشه...
 
یکی از بچه ها که گیج بود یادش رفت. سرش گرم شد به بازی و خوراکی و این ها. یادش رفت که آقاش گفته خانه رو مرتب کنه. 
یکی از بچه ها که شرور بود شروع کرد خانه رو به هم ریختن و داد وفریاد که من نمیذارم کسی این جا رو مرتب کنه. 
یکی که خنگ بود، وحشت گرفتش. ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیذارده جمع کنیم، مرتب کنیم.

اما اونکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش رو دید از پشت پرده! تند و تند همه جارو مرتب میکرد.  می دونست آقاش داره توی کاغذ می نویسه و بعد می ره یه چیز خوب براش میاره. هی نگاه می کرد سمت پرده و می خندید. دلش هم تنگ نمی شد. می دونست که آقاش همینجاست. توی دلش هم گاهی می گفت اگر یک دقیقه دیر تر بیاید باز من کارهای بهتر می کنم. آخرش اون بچه  شرور همه جا رو ریخت به هم. هی می ریخت به هم، هی می دید این داره می خنده. خوشحال هم هست ُ ناراحت نمی شه!

وقتی همه جا رو ریخت به هم، همه چیز که آشفته شد، اون وقت آقا جان آمد.
ما که خنگ بودیم، گریه کرده بودیم، چیزی گیرمون نیمد
گریه‌آور.
 اون که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد.  زرنگ باش!خنگ نباش! گیج نباش!شرور که نیستی الحمدلله.

نگاه کن پشت پرده رد تنش را ببین و بخند و کار خوب کن. خانه را مرتب کن. وظایف ات را انجام بده - او می آید.

راستی یه سوال! شما جزو کدومشون بودین؟




تاریخ : سه شنبه 93/4/10 | 11:33 صبح | نویسنده : عشق الهی | نظر

  • paper | کورالین | آریس باکس